کاش که با هم باشیم
| ||
ص86/جامعه ی یک / درس چهاردهم/ پاورقی: در کشور انگلستان سالانه تعداد زیادی جوجه تیغی در بزرگراه ها و جاده های خارج از شهر در اثر برخورد با اتومبیلها کشته می شوند. این جوجه تیغیها طبق غریزه در مقابل اتومبیلهایی که در جادهها به سرعت رفتوآمد می کنند به هنگام ترس در خود جمع میشوند و به صورت یک گلوله درمیآیند. این عمل در طبیعت به آنها کمک میکند تا جانواران خطرناک نتوانند به آنها صدمه بزنند ولی در برابر اتومبیلهای تندرو محافظت نمیکند. *** نصفه شبی دلم برای تمام جوجه تیغی هایی که این وقت شب دارند از جاده ها عبور می کنند و صدای مهیب یک کامیون شبانه را می شنوند و زودی در خودشان جمع می شوند؛ می سوزد... و این که کتاب جامعه ی ما خیلی بی رحم است . چیز کوچکی است ؟ این که سالانه هزاران جوجه تیغی زیر چرخ ماشین ها له می شوند و حتی یک تیغ هم به پای ماشین ها نمی رود ؟ این که من علاوه بر تمام غصه هایی که می خورم باید غصه ی جوجه تیغی ها را هم بخورم؟ کاش معلمشان بهشان یاد می داد که آدم ها خطرناک تر از جانواران خطرناک جنگلند ... لطفا اگر یک روز داشتید با آرامش در یک جاده رانندگی می کردید و تخمه می شکستید تا خوابتان نبرد و یک دفعه یک جسم قهوه ای تیغ تیغی وسط جاده دیدید ، همان لحظه بزنید روی ترمز ... چون او یک جوجه تیغی است. یک جوجه تیغی که از شما می ترسد ... یا صبر کنیدتا از جاده رد شود، یا این که با دستتان هلش بدهید آن طرف جاده . و این احمقانه است اگر فکر کنید که تیغش در دستتان می رود . لطفا به جوجه تیغی ها احترام بگذاریم . آن ها ترسو نیستند . ما با ماشین هایمان زیادی ترسناکیم ...
پینوشت: ادای دینی به جوجه تیغی های کتاب جامعه ام !
یا علی [ یکشنبه 92/5/13 ] [ 6:23 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |